Sunday, January 30, 2011

زرتشت پیامبری ایرانی

زَرتُشت ، زردشت،زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره ی تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانستهاند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن 77 سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یکی از تورانیان به نام توربراتور کشته شد.
تبار و خانواده زرتشت
نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَتواسْتَرَه، اورْوْتَتْنَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود.
خاستگاه و اندیشه زرتشت
از این پیامبر ایرانی در یشتهای کهن سخن میآید که در (اَریّانَ و یَوچَه) در ساحل رود (دائیتی) در سرزمین قبایل ایرانی متولد گردید در (زامیادیشت) زیستگاه زرتشت را در ناحیه ئی میداند که در آن دریاچه (کوسَویّ) است که مطابقتی با دریاچه هامون دارد. بهر تقدیر ناحیه (اَریانَّ و یوچَه) گاه خوارزم پنداشته میشود و گاه آنرا آذربایجان و بعضاً بدلیل مراسمی مذهبی که در ستایش (اَرُدویسورااناهیتا) میشود آنرا در سیستان ذکر کردهاند. امروز بر این باوریم که گاهان اثری قبل از زرتشت پیامبر محسوب میشود تاریخ موجودیت زرتشت را نمیتوان بطور قطع مشخص نمود که احتمالاً قدمت آن از 1400 سال قبل از میلاد تا 630 سال ق م میدانند.(برخی زادروز زرتشت را ۴هزار سال ژیش از زایش میدانند) زرتشت از سرزمینی کهنی برخواست که مردمانش آریایییانی بودند که به پرستش چهار رب النوع مشهور بودند 1 میترا یا (میتَر) 2 ورونایا(وَرُون) و ۳ ایندرا (آندرا) و ۴ ناسیته یا (ناستی) که استنباط است آنها نمایندگان دو خدای آریائی (اَسورا) یا اهورا و دئوها (دیوان) بودند. قبایل ایرانیان قدیم را قبایل (مادای) یا ماد و نیز از قبایل پارسوآ یا پاراسیکا میدانند. لذا منشأ خدایان (کاثاها) همان سُوریّ (اسورا) دارگونه (رب النوع) آریائی خورشید است بنابر آن (سوُرّی) - SURYA - مورد پرستش جنگجویان آریائی بود که هیجده قرن قبل از میلاد آثار آن بجا مانده است. سورا خدای آریائیان یا سور که در اوستا (هوْرَ) HVER نام برده شده است در سده چهارده پیش از میلاد در آثار نوشتاری میتانی، خدایان آریائی قدیم ودائی یعنی ورونا و میترا و اندرا و ناسیته را میبینیم در کاثاها از اَهُورَ به مفهوم خردمند (مزداه) MAZDAH و یا مزداه اهور برمیخوریم و از (دَیؤَ) DAVA به معنای خدای اهریمن. تباین این دو را در ادوار هند و ایرانی قبلاً شرح دادیم که چگونه بر مفاهیم متضاد برای دو قوم هند و ایرانی تبدیل گردید. (سپَنتَامَینیو) نماد اهورائی گوهر پاک نیکوئی و خیر و نور مقدسی پارسیان بود و (انگْرمینیو) نماد اهریمن و شر و ویرانگراست که هر دو جنبه آفرینندگی دارند یکی سازندگی دیگری ویرانگری. در نظرگاههای زرتشتیان ابدیت تعاقب بُعد مادی آفرینش است. در فلسفه زرتشت (اَشا) قانون طبیعی و قانون الهی و ازلی و ابدی است (اشا) قانون راستی و درستی و داد است هر فعلیتی و هر کنشی چنانچه با قانون (اَشا) همخوانی و سازگار نباشد و راستی و درستی آن بر عدالت و دادخواهی نیانجامد از قانون (اَشا) خارج است (اَشا) درون پویائی و برون پویائی تکامل را به جهان عرضه میدارد. گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک سه اصل اهورائی است که در تارپود قوانین زیستن بشریت ارمغانی جز جاودنگی ندارد. زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم میداند. بهره کار هر کس همانست که انجام میدهد جبری برای اشخاص نیست نیکی اشخاص جز بهرهئی از نیکوئی و شر اشخاص جز شری برای وی نخواهد بود. داد اهورائی خدشهناپذیر است و نیکی و شرارت اصالت دارند.
در بالا به معرفی زرتشت پرداخته شد و حالا در ادامه مطلب مشکلات زرتشتیان بررسی می شود


به راستی کدام یک از ادیان اینقدر سختی و مصیبت کشیده اند حمله وحشیان عرب ، سختی های دوران بنی امیه که گاه بی گاه به سرزمین های آنها حمله می کردند و آنهاه غارت ها دست میزدند
کدام آیین یگانه پرستی  رامی شناسید که این قدر مظلوم باشد و محکوم به آتش پرستی شود .
کدام آیین رامی شناسید که این طور مروش  مظلومانه اززمین  آبا و اژدادی خود ترد شوند و به ممالک دیگر واگذار شوند و افرادی عرب دوست جایگزین آنها شوند .
طبق آخرین آمار جهانی میزان زرتشتیان جهان بین دویست هزار نفر تا چهارصد هزار نفر است که این مقدار پس تحمل  چنین حوادثی  واقعا بی نظیر است .

در عهد هخامنشیان، کوروش بزرگ، سیاست مدارا با ادیان را ترویج داد و اولین بیانیه حقوق بشر را صادر کرد. با این حال داریوش و خشایارشا بارها و بارها در کتیبه ها و سنگ نبشته ها، خود را پیرو کیش راستی خوانده و اهورامزدا را به عنوان خدای واحد پرستش می کردند که این نشان از زرتشتی بودن شاهان هخامنشی دارد. اگرچه در اواخر این دوران، زروانیسم و میترائیسم در دستگاه حکومتی نفوذ کرده بودند ولی آیین مزدیسنی حرف اول را می زد. با این که اسکندر مقدونی و یارانش سعی در نابودی فرهنگ ایرانی و دین مزدیسنی داشتند، ولی خود ایرانی شده و آداب و رسوم آن را به جای آوردند.
در ابتدای سلسلۀ اشکانیان، آئین میترائیسم گسترش چشمگیری داشت و شاهان اشکانی خود را پیرو راستین آن معرفی کردند. از اواسط این دوران بود که آیین مسیحیت در غرب کشور نفوذ کرد و باری دیگر، دین زرتشت به عنوان ناجی ایرانیان مطرح شد. بلاش اشکانی موبدان را از سراسر ایران جمع و اوستا را گردآوری کرد. همین موضوع، زمینه ساز قدرت گیری اردشیر بابکان در زمان اردوان پنجم اشکانی شد. سرانجام موبدزاده ای به نام اردشیرساسانی، دین بهی را آئین رسمی ایران معرفی کرد و موبدان برای اولین بار قدرت سیاسی گرفتند. شاپور اول و دوم نیز به پیروی اردشیربابکان، دین زرتشتی را رسمی اعلام کرده و جهت اصلاح آن گام برداشتند.
تنسر، کرتیر، آذربدمارسپندان، موبد موبدان عهد ساسانی بودند که در جهت گردآوری و نگاشتن اوستا به خط اوستایی و خط پهلوی و زند و پازند نمودن آن همت گماشتند. در مجموع دورۀ 400 ساله ساسانی را باید عهد نو شدن آیین بهی دانست. ساخت آتشکده های آذرگشسب در آذربایجان، آذربرزین مهر در خراسان، آذرفرنبغ در فیروز آباد فارس در این دوران رخ داد. 
پس از قدرت طلبی ساسانیان در عهد قباد اول، خسرو انوشیروان و خسرو پرویز، زوال حکومتی آخرین سلسله ایران باستان آغاز می شود. جنگ های مکرر با امپراتوری بیزانس، قدرت گیری نجبا و بزرگان در دربار و در نهایت گسترش آیین های مزدک و مسیحی در ایران زمین، از جمله عوامل از بین رفتن تمرکز قدرت ساسانیان بود. جالب است که بدانید مابین دو پادشاهی خسرو پرویز و یزدگرد سوم، 10 نفر به نام های شیرویه، اردشیر سوم، شهر براز، خسرو سوم، جوانشیر، پوراندخت، پیروز دوم، آذرمیدخت، هرمزد پنجم و خسرو چهارم حکومت کردند. این نفرات که به ظاهر عنوان شاهی داشتند، تحت تاثیر بزرگان و سرداران و نجبا بودند.
از طرفی مرزبانان و دهقانان نیز قدرت گرفته و از ضعف حکومت مرکزی استفاده کردند. به طوری که پس از فروپاشی سلسله ساسانی، حکومت ملوک الطوایفی آنان همچنان برقرار بود. وقوع بلایای طبیعی همچون طغیان آب دجله در سال 628 میلادی و گسترش امراضی همچون وبا، طاعون و قحطی علل نارضایتی های مردم بود. افزایش هزینه های سپاهیگری و دیوانسالاری، فقدان سپاه دائمی و در کل تحلیل ساختار قدرت، این نارضایتی ها را در پایان حکومت ساسانی، بیشتر کرده بود. این در حالی بود که آیین بودایی در شرق، مسیحیت در غرب و مانوی در شمال شرق و مزدکی در شمال غرب پیروانی داشت. از میان این ادیان، مسیحیت به دلیل جنگ های ایران و روم و نوع تبلیغات به کار رفته، گسترش چشمگیری داشته و به مرکز فلات ایران نیز راه یافته بود. به طوری که رقیب اصلی دین زرتشتی بود. با بیان این مطالب، می توان فهمید که تقابل ایدئولوژی های متفاوت دینی و نبود موبدان و هیربدان بزرگی همچون تنسر، کرتیر و آذرباد ماراسپندان و ارداویراف و حتی نبود و زیر چیره دستی همچون بزرگمهر، زمینه سقوط حکومت 400 ساله ساسانی را فراهم کرد.
تاریخ زرتشتیان دردوران خلفای اسلامی
ابوبکر به عنوان اولین خلیفه پس از محمد (ص)، اولین درگیریها را با ایرانیان آغاز کرد. تصرف یمن و حیره توسط خالد بن ولید اتفاق افتاد. پس از آن ابو عبید ثقفی به ساحل شرق فرات حمله کرد که در نبرد جسر از بهمن جادویه شکست خورد و کشته شد. عمر بن خطاب، برخلاف خلیفه اول، برنامه وسیعی برای تصرف ایران داشت. او مثنی بن حارثه شیبانی را با سپاهی عظیم به جنگ با ساسانیان اعزام کرد که در نهایت موفق به شکست سپاه مهران سردار ایرانی در بویب نزدیک کوفه شد.
پس از آن، سعد ابی وقاص در قادسیه (نزدیک کوفه) نبرد سختی با رستم فرخزاد انجام داد که او هم، ایرانیان را شکست داد. یزدگرد شهریار با این اوصاف، به مرکز ایران عقب نشینی کرد. نبرد جلولا (نزدیک خانقین) هم به سود مسلمانان پایان یافت تا بین النهرین به طور کامل توسط اعراب تصرف شود. پس از آن، هرمزان سردار ساسانی، حاکم فارس و خوزستان به نبرد با مسلمانان پرداخت، اما نتوانست کاری از پیش برد. در نهایت رامهرمز، شوشتر، شوش و گندی شاپور به محدوده متصرفات اعراب اضافه شد. یزدگرد سوم، آخرین حربه را در جمع آوری سپاه و تزریق انگیزه به سرداران یافت، مردانشاه پسر هرمز به عنوان فرمانده سپاه در نهاوند منصوب و به جنگ با نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی شتافت. یاران این سردار عرب، با ترفندی، آخرین سپاه متحدالشکل ایرانیان را شکست داده و نهاوند را تصرف کردند. نبردی که به «فتح الفتوح» معروف شد، همدان، ری، آذربایجان و ارمنستان بقیه نقاطی بود که در اواخر خلافت عمر فتح شدند. قتل یزدگرد شهریار توسط ماهوی سوری مرزبان مرو، تاریخ ایران باستان را به اتمام رساند. 
با این حال، پسران و دختران یزدگرد در دیاری به نام «یزد» که بعدها به مرکز زرتشتیان ایران تبدیل می شود، باقی ماندند. با ادامه فتوحات سپاه عرب در زمان خلافت عثمان نواده یزدگرد به شرق ایران فرار کرده و ادعای سلطنت کردند که معروفترین آنان، پیروز پسر یزدگرد بود که از امپراتور چین مدد گرفت. اصفهان، فارس، یزد، کرمان و در نهایت مرکز ایران توسط سرداران عرب در زمان خلیفه سوم فتح شدند. در نهایت چهارمین خلیفه راشدی به نام علی بن ابی طالب (ع)، خراسان و سیستان و قسمت های شرق فلات ایران را به محدوده تصرفات مسلمانان اضافه کرد. در این میان مقاومت اسپهبدان طبرستان همچون باو پسر کیومرس، ولاش، سهراب پسر باو و فرخان بزرک در مقابل تهاجمات اعراب جالب توجه است، در مجموع، تغییر مذهب ایرانیان به تدریج صورت گرفته و در زمان خلفای راشدین، اکثریت ایرانیان همچنان زرتشتی بوده و به آیین نیاکان خود وفادار ماندند.
با روی کار آمدن معاویه، خلافت امویان در سرزمین های اسلامی تشکیل شد. این دوران از اواخر قرن اول هجری تا اواسط قرن سوم هجری به طول انجامید. نوع و روش حکومت دارای سران اموی، ایرانیان را بیش از پیش از دست اعراب آزرده خاطر کردند را که امویان، اعتقاد ویژه ای به پرداخت جزیه توسط ایرانیان داشتند. جالب است که بدانید، آنان ایرانیان تازه مسلمان شده را مجوس خوانده و مجاب به پرداخت جزیه می کردند. همین عامل موجب رکود مسلمان شدن ایرانیان به ویژه شرق فلات ایران شد. منطقه خوارزم، مرو، آمودریا و حوالی رود سند، تا مدت ها زرتشتی مانده و در مقابل حملات اعراب مقاومت سختی نشان دادند.
مهم ترین تحول جامعه مزدیسنی در این دوران، کوچ اولین گروه پارسیان به هندوستان است. بنابر داستان سنجان، یک قرن پس از سقوط امپراتوری ساسانی، دسته ای از ایرانیان، به سنجان رفته و آتشکده ای به نام آتش ایرانشاه را بنا کردند. این درحالی است که ویلیام جکسن، خاورشناس امریکایی، نخستین مهاجرت زرتشتیان به هند را سال 716 میلادی (95 هجری خورشیدی) می داند. وی اعتقاد دارد، دسته دوم ایرانیان به سال 775 میلادی ( 154 هجری خورشیدی) وارد هندوستان شدند جالب است که بدانید، بلسارا نویسنده پارسی از دو لوح مسی بازمانده از ویجایادایتی یاد می کند که دو تاریخ 701/700 میلادی و 706/705 میلادی را نشان می دهد. این دو لوح به پرداخت خراج از سوی پارسیان اشاره دارد. اگراین دو لوح را سند قرار دهیم، تاریخ دقیق مهاجرت پارسیان، 80 هجری خورشیدی خواهد بود. آنچه که مشخص است، زرتشتیان ساکن خراسان به دلیل اذیت و آزارهای حکمرانان اموی و نفوذ تشیع در این منطقه رهسپار سنجان شده و از آن جا به دیگر مناطق هندوستان نظیر نوسازی، کامی و انکلسوار کوچیدند. خواندن اوستای گواه گیری به نام پیمان پیوندی یعنی پیمان پیوندی یا همان پیمان «دو هزار درهم سیم سفید ویژه و دو دینار زر سرخ سده نیشابور» گواه این مدعاست. از طرفی دیگر، کتاب تاریخ البلدان به چهار سنجان در خراسان قدیم اشاره ای می کند. بی گمان، اکثریت این بهدینان از نیشابور برخاسته و عزم سفر به هندوستان کردند. سنجان از شهرک کوچک قرن دو هجری، به شهر بزرگ و ثروتمند هندوستان در قرن 4 هجری خورشیدی بدل می شود شهری که توسط پارسیان بنیان، گسترش و پرثروت می شود.
پارسیان در طول زمان و به دلیل دوری از ایران، برخی از اداب و رسوم، آیین ها و احکام زرتشتی را فراموش کرده و تغییراتی در آن به وجود آوردند.
در اواخر خلافت امویان، عده ای از بهدینان به چین سفر کرده و در مناطق شرقی آن ساکن شدند.
سنگ گور کشف شده در شهر «سیان» مبدا جاده ابریشم، این مدعا را ثابت می کند. این سنگ گور که به خط و زبان پهلوی نگاشته شده، منسوب به شاهزاده خانم ماشیس دختر نوشین روان سردار سوار سیزین از خاندان ایرانی سورن است. تاریخ وفات او، 350 هجری ذکر شده است. به احتمال فراوان، پارسیان کوچیده به این نقطه ادامه راهی را رفتند که نوادگان یزدگرد سوم پیمودند.
دراین دوران، همچنان اسپهبدان طبرستان در مقابل حملات اعراب مقاومت سختی کردند. فرمان برزک، در مقابل سپاه معاویه آنقدر مقاومت کرد که اعراب مجبور به عقب نشینی شدند.
اشاره می شود، کتاب های مادیان هزار دادستان و دادستان دینیک به خط و زبان پهلوی در این ایام نوشته شده است.
در عهد خلافت بنی عباس، موبدان زرتشتی از شهرت و احترام ویژه ای برخوردار بودند. آذرفرنبغ فرخزادان، موبدخراسان، منوچهر موبد فارس و کرمان، زادسپرم موبد سیرجان، مردان فرخ دستور سیستان مورد تایید و حمایت مردمان منطقه بودند. ازآنجایی که مامون عباسی به ایرانیان احترام میگذاشت و فضای مناسبی برای تحقیق و پژوهش ایجاد کرده بود موبدان و دستوران و پژوهشگران به تدوین وترجمه پرداختند. چرا که مامون عباسی مادری ایرانی داشت و وزیری زرتشتی الاصل. فضل بن سهل گرچه موجبات پیروزی مامون بر برادرش امین و شکوفایی این عهد را فراهم نمود ولی سرانجامی جز مرگ نداشت. 
در عهد مامون عباسی آذرفرنبغ به تدوین وگردآوری دینکرد (درسنامه دین مزدایی) همت گماشت. همچنین وی به نگاشتن رساله گجسنه ابالیش نشست. در مقابل مردان فرخ پسر اورمزد کتاب معروف «شکند گمانیک ویچار» یا گزارش گمان شکن را تدوین کرد. زادسپرم که بدعت هایی در آیین و دین زرتشتی گذارده بود، مطالبی تحت عنوان گزیده و یا وزیده گیهای زاتسپرم نوشت. منوچهر درمقابل این حرکت سه نامه به وی نوشت که درنامه پایانی وی را تکفیر کرد. (تحت عنوان نامه های منوچهر)
 از آنجایی که غرب ایران اسلام آورده و قریب به اتفاق مردمان این دیار مسلمان شده بودند، فعالیت زرتشتیان و موبدان به شرق کشور آریایی کشیده شد. بنابر روایات مورخان، فارس و کرمان و یزد و خراسان و سیستان به آیین نیاکان خود وفادار مانده بودند. به طوریکه آتشکده ها فراوان، آیین ها و جشن ها برقرار و رسومات عهد ساسانی پابرجا بود. آتشکده های مهرنرسه، آذرگشسب و آذرفرنبغ واقع در کاریان فارس روشن و محل تجمع موبدان و هیربدان زمانه بود. درمجموع شرایط زرتشتیان درعهد خلافت بنی عباس سخت تر از زمان خلفای اموی بود. با این حال کثرت بهدینان در شرق ایران و شهرت موبدان زرتشتی خلفا را از اهانت به دین مزدایی برحذر داشته بود. زمانیکه زرتشتیانی همچون استاسیس و سنباد قیام کردند، مردمان منطقه و بزرگان تشیع به حمایت آنها پرداختند که این موضوع اهمیت دین زرتشتی را در این دوران می رساند. به دلیل دریافت جزیه سنگین و اعمال فشار بر بهدینان در دوران سلطه ترکان غرنوی وسلجوقی، زرتشتیان به خراسان و سیستان و ماوراءالنهر مهاجرت کردند. با حمله مغول و تاتار به سرزمین اهورایی و کشتار فراوان، تعداد زرتشتیان به سه میلیون نفر کاهش یافت. مابقی بهدینان به مناطق کویری یزد و کرمان مهاجرت کردند تا از فشارها درامان بمانند. موج دوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان در همین دوران رخ داد. اگر گویش بهدینان دهات اطراف یزد را بررسی کنیم، به این نتیجه می رسیم که گویش هر روستا به مناطق اولیه سکونت زرتشتیان برمی گردد. به طور مثال گویش رحمت آبادی به خراسان و مریم آبادی به سیستان باز می گردد.

تاریخ زرتشتیان درقرون جدید
یزد و کرمان به دو قطب زرتشتیان در این دوران بدل شدند. به دلیل فشار روزافزون حکمرانان صفوی، بهدینان یزد به دهات اله آباد، خیرآباد، علی آباد، مبارکه، زین آباد، چم، مزرعه کلانتر و مهدی آباد کوچیدند و زرتشتیان کرمان به روستاهای قنات غسان، جوپار، گبرآباد و بداق آباد و سلسبیل مهاجرت کردند. دزدیدن زنان و دختران، افزایش مبالغ جزیه، اعمال مالیات های گزاف و سنگین، انجام فعالیت های پست و سطح پایین نمونه دشواریهای بهدینان در این عهد بود. مهاجرت اجباری زرتشتیان به محله گبرآباد در اطراف اصفهان و کشت وکشتار و غارت ثروت بهدینان دیگر معضلات این اقلیت رنج کشیده بود. جالب است بدانید که تعداد بهدینان از سه میلیون نفر به 20هزار نفر کاهش یافت. این فشار در عهد افشاریه و زندیه نیز به اوج رسید. به طوریکه تعداد زرتشتیان به چهارهزار نفر در پادشاهی فتحعلی شاه قاجار رسید.
موج سوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان در همین دوران رخ داد. بهدینان ساکن محله گبرآباد پس از شاه سلطان حسین صفوی به یزد کوچیده و در محله خرمشاه (خرمشاد) ساکن شدند. همچنین عده ای از زرتشتیان ساکن یزد به کرمان مهاجرت کرده و درمحله جوپار ساکن شدند.
تاریخ زرتشتیان دردوران معاصر
تشکیل انجمن ها در نقاط زرتشتی ایران به عهد ناصرالدین شاه قاجار باز می گردد. زمانیکه فشار دولت به اقلیت های مذهبی به ویژه زرتشتیان افزون شده بود. پرداخت جزیه، پوشیدن لباس های کهنه و قدیمی، انجام فعالیت های پست و سطح پایین، بیرون نیامدن از خانه در زیر باران به دلیل کثیف و آلوده شدن شهر از جمله دشواریهای بهدینان از عهد صفویه تا دوران معاصر بود. این مسایل و این گونه فشارهای روحی و روانی، دل زرتشتیان هند را به درد آورد و آن ها را برآن داشت تا به کمک همکیشان خود در ایران بشتابند. مانکجی لیمجی هاتریا نخستین کسی بود که از سوی انجمن اکابر پارسیان هند به ایران اعزام شد و با ناصرالدین شاه قاجار در چندین نوبت ملاقات کرد و مشکلات زرتشتیان را در میان گذاشت. 
که در اثر تلاش های این بزرگمرد، جزیه برای اولین بار پس از اسلام از دوش بهدینان برداشته شد. 
پس از این تلاش ها، پارسیان هند به این اندیشه افتادند که با تشکیل انجمن ها در نقاط زرتشتی نشین، مسایل و مشکلات روز جامعه را مطرح کنند. انجمن های ناصری تهران، یزد و کرمان با این هدف در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه قاجار راه اندازی شد. ولی پس از مدتی، این انجمن ها به دلیل مسایل و مشکلات گوناگون منحل شد. این انجمن ها با پیگیری ها و تلاش های کیخسرو خان صاحب، از انجمن اکابر پارسیان هند تشکیل شد. پس از آن انجمنی تحت عنوان انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی با اهداف حصول هماهنگی و تعامل مابین پارسیان هند و زرتشتیان ایران به وجود آمد. انجمنی که دینشاه ایرانی و سایر بزرگان پارسی را جهت حل مسایل و مشکلات روزمره ایرانیان معرفی کرد.
پارسیان هند با تشکیل انجمن های اکابر پارسیان هند و زرتشتیان ایرانی- بمبئی به کمک همکیشان خود در ایران زمین شتافتند. انجمن هایی که مانکجی لیمجی هاتریا، کیخسرو جی خان صاحب، اردشیر جی ریپورتر، پستن جی تسکر، دستور پشوتن، فرامرز سهراب ماستر، جهانبخش دارووالا، دینشاه سلیستر ایرانی و پستن جی دوسابایی مارکار را به ایران فرستادند تا به وضعیت زرتشتیان سر و سامان دهند. اگر چه بیشتر خدمات این نفرات به بهدینان یزد و کرمان اختصاص داشت، ولی تهرانی ها نیز مورد توجه پارسیان بودند انتخاب این شهر به عنوان پایتخت در عهد قاجار، موجب مهاجرت زرتشتیان از یزد و کرمان به تهران شد. این موج مهاجرتی در زمان ناصرالدین شاه قاجار سرعت گرفت، به طوری که تعداد بهدینان تهرانی در این دوره به عدد 100 رسید. مانکجی جهت رفاه حال زرتشتیان این دیار، اقدام به تاسیس وکالت خانه پارسیان در منزل خویش کرد. همچنین یک نفر به عنوان وکیل الرعایا از معتمدان زرتشتی تعیین شد تا به مشکلات همکیشان رسیدگی کند. این در حالی بود که مدرسه زرتشتیان و محل برگزاری جشن ها و آیین های مزدیسنان، همین وکالت خانه بود. تا این که تجارتخانه های جمشیدیان و جهانیان توسط ارباب جمشید و ارباب خسرو شاه جهان در زمان مظفرالدین شاه قاجار تاسیس شد. تجارتخانه های که رقیب جدی بانک های استقراضی روس و انگلیس بودند با وقوع انقلاب مشروطیت، تجارتخانه های جهانیان و جمشیدیان، اسلحه و فشنگ و مهمات را در اختیار مشروطه طلبان و آزادیخواهان قرار می دهند. همین موضوع منجر به قتل پرویز شاه جهان و فریدون خسرو اهرستانی معروف به گل خورشید شد. ‌قتل نفرات نامبرده مورد اعتراض نمایندگان
اولین دوره مجلس شورای ملی همچون سید حسن تقی زاده قرار گرفت. سه روز بعد از این واقعه لایحه تشکیل انجمن زرتشتیان تهران در صحن علنی مجلس توسط ارباب کیخسرو شاهرخ خوانده شد فرزانه ای که دومین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود. ارباب رستم گیو در عهد پهلوی منشا خدمات ارزنده ای برای بهدینان شد. رشید شهمردان، فیروز آذر گشسب، اردشیر آذر گشسب، رستم شهزادی و جهانگیر اشیدری موبد موبدان عصر حاضر بودند. مهاجرت زرتشتیان از دهات به داخل یزد و کرمان در عهد قاجار، مهاجرت به تهران در عهد پهلوی و در نهایت مهاجرت به خارج از کشور در چند سال گذشته به وقوع پیوست. انگلستان، آلمان، فرانسه و سوئد در وهله اول و امریکا و کانادا و استرالیا در وهله دوم محل تجمع زرتشتیان شدند. هم اکنون لس آنجلس، واشینگتن، شیکاگو و نیویورک در امریکا به قطب های زرتشتی نشین بدل شدند. اطلاع رسانی صحیح به همکیشان و نحوه تهامل با سایر ادیان از جمله دغدغه های فکری زرتشتیان عصرحاضر است.
 نتیجه
بدون شک یکی از علل مهاجرت جوانان زرتشتی به خارج از کشور، عدم امنیت شغلی است. اگر جوانان، در موقعیت شغلی مناسب بوده و با حقوق مکفّی فعالیت کنند، موج مهاجرت کاهش می­یابد. حال این پرسش مطرح می­شود که چه راهکاری برای افزایش اشتغال­زایی جوانان زرتشتی است؟ آیا می­توان از موقوفات انجمن زرتشتیان تهران استفاده بهینه کرد؟ قطعاً می­شود. چرا که با این همه ساختمان و با این همه امکانات، بهره­برداری از دفتر کار، شدنی است. اگر این ساختمان­ها به کاربری تجاری- اداری تبدیل شوند، اشتغال­زایی به سادگی صورت می گیرد. طبعاً متخصّصان، مهندسین و پزشکان با انگیزه بیشتری به تولید کار، مشغول شده و به آینده، امیدوارتر می­شوند. آری، با این برنامه­ریزی، هم اشتغال­زایی صورت گرفته و هم از موقوفات انجمن زرتشتیان تهران، استفاده بهینه­ای می­شود. دیگر مشکلی که احساس می­شود، عدم استخدام زرتشتیان در سازمان­های دولتی است که باید توسط نماینده محترم زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی پیگیری شود. اگر شرکت­ها و بخش­های دولتی به اقلیت­های دینی میدان دهند، قطعاً تجارب و دانش ارزنده­ای را کسب می­کنند. موضوعی که سالیان گذشته به اثبات رسیده است. اسفندیار یگانگی، بوذرجمهر مهر، فرهنگ مهر و پرویز شهریاری نمونه بارز استعداد درخشان بهدینان هستند. در پایان امید می­رود که با اتخاذ سیاست و تدبیری مناسب، از سوی انجمن­های زرتشتی موج مهاجرت جوانان به خارج از کشور کاهش یافته و همازوری­ها و هموندی­ها باری دیگر تجدید شود.
http://oghabshahin.persianblog.ir/post/32

انجمن ها و مووسسات زرتشتی

جشن سده

اسطوره‌هایی جشن سده را به پيدايش آتش پيوند داده است و فردوسي، هوشنگ شاه را خالق جشن سده می داند و در اين زمينه مي‌گويد:


یکی روز شاه جهان سوی کوه             گذر کرد با چند کس همگروه
 پدید آمد از دور چیزی دراز                 سیه رنگ و تیره‌تن و تیزتاز
 دوچشم از بر سر چو دو چشمه خون     ز دود دهانش جهان تیره‌گون
 نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ        گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
 به زور کیانی رهانید دست                  جهانسوز مار از جهانجوی جست
برآمد به سنگ گران سنگ خرد            همان و همین سنگ بشکست گرد
 فروغی پدید آمد از هر دو سنگ           دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
 نشد مار کشته ولیکن ز راز                 ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین                    نیایش همی کرد و خواند آفرین
 که او را فروغی چنین هدیه داد            همین آتش آنگاه قبله نهاد
 بگفتا فروغیست این ایزدی                  پرستید باید اگر بخردی
 شب آمد برافروخت آتش چو کوه           همان شاه در گرد او با گروه
 یکی جشن کرد آن شب و باده خورد       سده نام آن جشن فرخنده کرد
 ز هوشنگ ماند این سده یادگار             بسی باد چون او دگر شهریار
 کز آباد کردن جهان شاد کرد                 جهانی به نیکی ازو یاد کرد

ازجشن سده در عهد ساسانیان هیچ گونه آگاهی نداریم اما بی گمان پیش از اسلام این جشن همراه با مراسمی پرشكوه بوده است .  جشن «سَـدَه» بزرگ‌ ترین جشن‌ آتش و یكی از كهن‌ترین آیین‌های شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای كوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌ برمی‌افروختند. زرتشتیان کنونی در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما و نور را می‌کنند و امید پیروزی نور بر ظلمت را در دل تازه می کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند.

به نوشته مورخانی همچون بیرونی، بیهقی، گردیزی جشن سده یكی از سه جشن بزرگ ایرانیان است كه در دوران اسلامی، تا اواخر دوران خوارزمشاهیان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطین و امیران و هم مردم عادی این جشن را به‌پا می‌داشتند. مشهورترین و بزرگترین جشن سده در زمان مردآویج در سال 323 هجری در اصفهان برگزار شده است و چنان‌كه در تاریخ بیهقی آمده است جشن سده دیگری كه به یاد مردم مانده، جشنی است كه در زمان سلطان مسعود غزنوی در سال 430 هجری برگزار شد.

بيشتر محققان نام سده را گرفته شده از 100 مي‌دانند و معتقدند اين عدد يادگار اردشير بابكان است و در علت و سبب اين جشن گفته‌اند، هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، ميان آن و آخر سال عدد 100 به دست مي‌آيد و برخي گفته‌اند، علت اين است كه در اين روز كه مصادف با دهم بهمن‌ ماه است،‌ زادگان كيومرث، پدر نخستين، درست 100 تن شدند و يكي از خود را به پادشاهي رساندند، عده‌اي نيز بر اين باورند كه در اين روز فرزندان مشي و مشيانه به 100 رسيدند و برخي نيز گفته‌اند كه در اين روز شمار فرزندان آدم ابوالبشر به 100 رسيد.

البته دلایل دیگری هم مشابه آنچه بیان شد، برای چشن سده گفته شده است. دهم بهمن ماه، یکی از دو هنگامِ سال است که در عرض‌های بالایی ایران‌زمین، طول تاریکی کامل آسمان ۱۲ ساعت تمام است. در ضمن  می‌دانیم ارتباط واژه "سده" با عدد "سد/ صد" هنوز به اثبات نرسیده است. عدد "سد" به شکل "صد" معرب شده‌، در حالیکه واژه "سده" به شکل "سَذق" معرب گشته ‌است. اما در زبان اوستایی واژه "سَـد" به گونه جالبی هم به معنای "فرو رفتن/ غروب کردن"و هم به معنای متضاد آن یعنی "بر آمدن/ طلوع کردن"آمده است. همچنین واژه "سَـذِه"در اوستا، هم به معنای طلوع کردن و هم به معنای غروب کردن آمده است. عده ای مقصود از مار در شعر فردوسی، آتشفشانی است که در یسنا به نام آژی سرخ و در مینوی خرد به  نام پتیاره مار نام برده شده است وعده ای طلوع و غروب همزمان دو ستاره پرنور و درخشان آسمان به نام‌های "سماك رامح" و "نسر واقع" در شمال شرقی و شمال‌غربی آسمان ایران زمین می دانند و همه این ها بعلت این است که معتقدند سده در شاهنامه های قدیمی اینطور نیامده است.

هر چه دلیل سده باشد شب بلند سال را باید با خوشی و شادمانی و مهربانی با هم بود و کینه ها را بدور ریختن با گرمای آتش به صبح امید پیوند داد.

عمق بخارایی درباره سده به امید بهار جشن گرفتن می فرماید:
سده دلیل بهار است و روزگار نشاط   
نشاط کن که جهان پر گل است و پر سوسن
بخواه جام و برافروز آذر بُرزین   
که پر شمامه ی کافور شد کُه و برزن

خاقانی شروان هم شعر زیبایی در مورد سده سروده است و با می عارفانه خویش همه به شعر خوانی وپایکوبی وطی این شب بلند سال به شادی می کند:
شب سده است بیار ای چراغ رود نواز      
از آتش می، غم بسوز و چنگ نواز
به جام خویش مر این رام ِخویش را می ده   
 به کام خویش مر این زار خویش را بنواز
طریق راحت گشای و راه رنج به بند       
عنان هجر فرو گیر و اسب وصل بتاز
چون شعر خوانی در وصف این شب سده خوان   
چو عشق بازی در مدح شاه دنیا باز

سده برای عنصری آندر مطوب است که می فرماید:
گر از فصل زمستان است بهمن
چرا امشب جهان چون لاله زار است

عثمانی مختاری نیزرخ یار را در سده باستانی می بیند در این مورد سروده است:
شب های سیه زلف مغان وش داری   
در جام طرب باده ی دلکش داری
تو خود همه ساله سده ی خوش داری   
تـا زلف چلیپا، رخ آتش داری

سده خجسته باد.

Wednesday, January 26, 2011

تهیه بالابر در پیر سبز


چاپپست الكترونيكي
کمک کنیم هلش بدیم ، چرخ ستاره پنچره        
کمک به تهیه بالابر در پیر سبز   
   پیر سبز چون ستاره ای بر تارک جامعه ما می درخشد ودر احساس جایی پاک و منزه برای ستایش پروردگار است و به قول شاعر:
پیر سبز چک چکو  ته ورس به دل مو
پیش از طلوع آفتاب با دوستی از یزد به سمت پیر سبزحرکت کردیم،در راه با دیدن روستا های قدیمی زرتشتی نشین خاطره ها برایم تداعی می شود.خاطره های با هم بودن به هم عشق ورزیدن.
نصرت آباد روستایی سر سبز که اوایل راه یزد از وسط ده می گذشت و تلاششان را بیشتر می دیدیم ولی حالا از دور به آنها درود می فرستم.
اله آباد روستایی با جمعیت نبستا بالا در دهه چهل شمسی وحالا انجمن از کمبود زرتشتی مقیم رنج می برد.
جعفر آباد با توجه به خانه ها و مدرسه خاک گرفته تا زیر سقف و درب مهر با آتش جاوید و روشن نشانه زرتشتیانی پاک و تلاشگر در دهه گذشته در اینجا می باشد.
علی آباد با داشتن معلمی از عصر خانصاحب(امیدوارم عمر جاوید اهورامزدا یه ایشان بدهد)نشانه زرتشتیان مقاوم وکم تعداد درمنطقه است.
مزرعه کلانتر با قلعه وخارج از قلعه آن و خانه هایی که نشان از فرهنگ زرتشتی در منطقه است وخاطره شب وه قدیمی با شب نشینی تا سحر را از یاد نمیبرم.
حسن آباد با زرتشتیانی تلاشگر که به جنگ کویر رفته اند و موفق بوده اند و شیر زنی که کشاورز نمونه منطقه است را با خود دارد.
شریف آّباد خاطراتی که در شب وه ،هیرمبا وجشن ها وگهنبار ها ومراسم شاد مهر ایزد و تولد زرتشت و... در سایت ها منعکس شده اند.
انبار شهریار در نزدیکی پیر سبزدر کنارش چاهی دارد که درآن شب تاریک تابستان شلوارها وکشتی ها وپیراهن های چند جوان دوچرخه سوار زائر پیر سبز که به هم گره زده بودند برای اینکه بتوانند با آنها آبی از چاه بکشند وسیراب شوند را به درون چاه کشید وچه مشگلاتی برای آنها تولید کرد ودو روز بعد آن جوان ها آنجا را آّب و جارو کردند و ستایش اهورامزدا به جای آوردند و به زیارت پیر سبز رفتند.اکنون در کنار جاده به خواب رفته است وکسی هم توجهی به آن ندارد.
نمای پیر سبز ظاهر شد ،آن حالت روحانی و سنتی جایش را به ساختمان تیر آهن وآجری و اسکلت های بتونی وفلزی داده بود .به پارکینگ که روانشاد گشتاسب بلیوانی می خواست تکمیل کند رسیدیم ومن با عصا سعی کردم با کمک دوستم از پله ها بالا روم اما زمانی شرمنده شدم که پیر مرا نه طلبید و نتوانستم از پاگرد اول پله ها جلوتر روم وهمانجا ستایش پروردگار را بجا آوردم ودلسوخته برگشتم وتا عصر در کانتینر کنار جاده استراحت کردم واز پیر کمک طلبیدم تابالابر مناسبی برای دلسوختگانی که پای بالا رفتن ندارند تهیه شود.
وقتی بایکی مسئولان انجمن زرتشتیان شریف آباد در این باره صحبت کردم گفتند خیری که خود سوار ویلچر بوده است فرموده اند تا 85 میلیون تومان برای بالابر ایمن کمک می کند و مسیری هم پیشنهاد دادند که70متر عمودی و110متر با شیب پانزده در صد میباشدواگر کسانی مایل به کمک مالی در این زمینه هستند به انجمن شریف آباد مراجعه کنند.
من به اندازه نوشتن مقاله ومطالعه ایمن ترین بالابر ها همراه با هزینه مناسب در این مورد و کمک گرفتن فکری از جماعت در مورد بالابر ها سعی دارم این مشکل را از پیش پا بردارم وبادوستان به زیارت پیر سبز برویم(کمک فکری وفنی به ایمیل زیر ارسال شود   D00@gmx.com
البته یاد آور می شوم این بالابر می تواند وظیفه بالا بردن بار مسافر وشن وسیمان ماسه وتیر آهن وآجر و وسایل ساختمانی به بالا را انجام دهد و تسریع در ساخت وساز شود.
خود شاهد گفتگوی رییس انجمن زرتشتیان اهرستان با مرد افغانی که می گفت شن و ماسه ها را بالا می برد بودم وافغانی برای بال بردن هر ده تن شن به فاصله تقریبی پانصد متری پانصد هزار تومان و چهار پا و وسایل و حداقل ده روز وقت میخواست؟؟؟ وآقا پیروز می گفت هزینه حمل از ماسه شویی تا اینجا صد هزار تومان است.
بیایید با هم دست به کار شویم ونه تنها خود سود ببریم به جهانگردان هم دراین مورد کمک کنیم ویک بار دیگر همت وغیرت زرتشتی بودن را نشان دهیم.

Thursday, January 6, 2011

چرا اشوزرتشت؟

اشو زرتشت که به دلیل یافتن و پیروی کردن از اشا، اشو نام گرفت،‌ ۳۷۴۴ سال پیش به دنیا آمد و از سن ۳۰ سالگی یعنی ۳۷۱۴ سال پیش شروع به آگاهی رسانی درباره فلسفه و آیین خود کرد. تنها گزینه او برای این کار سرود بود. او تا ۷۰ سالگی به رسالتش ادامه داده و سپس چشم از جهان فرو بست. استوره ایران او را کشته شده به دست یک تورانی معرفی میکنند. هرچند به نظر میرسد که رسالت او ناتمام نماند و گاتها نیمه کاره نیست و زرتشت هم مانند عیسی مسیح نگفت که پس از مرگ باز میگردد تا رسالتش را کامل کند. پس با توجه به عدم نیاز به بازگشت زرتشت، میتوان نپذیرفت که او کشته شده باشد. بلکه او رسالتش را تمام کرده و به آرامی و به خواست خدایش ترک جهان کرده است

اشو زرتشت را دو باره باید شناخت

نام راستین زرتشت
شادروان "دستور دالا" پیرامون زرتشت می گوید : ما همه چیز درباره محمد و موسی و عیسی و حتی بودا می دانیم ولی هیچ آگاهی علمی و دقیقی پیرامون زرتشت بزرگ آریایی و نخستین پیام آور جهان نمی دانیم 
از سروده های به جای مانده از زرتشت ( گاتها ) می یابیم که نامش زرتشتر و نام خانوادگی اش سپتام یا سپتم است . اوستا شناسان نام زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد - زال و پیر و اشتر به معنی شتر معنی میکنند . در مجموعه شتر زرد یا پیر معنی می دهد . عده دیگری این نام را شایسته چنین بزرگ مردی نمی دانند و بر این باور هستند که زرث به معنی روشنایی معنی میدهد و اشتر را از ریشه اش یا درخشیدن می دانند . که در مجوعه "زرین روشنایی" ترجمه می شود . آنان بر این باورند که نام اصلی وی سپتم است که معنی سپید یا سپیدترین بوده است که پس از برانگیخته شدن به پیام آوری جهان زرتشتر خطاب شد به معنی روشنایی مینوی . بودا نیز همین کار را کرده است . نامش گوتم بوده به معنی گاوین و گاونر بزرگ که پس از برانگیخته شدن به ارشاد مردمان نام بذ را بر میگزیند که به معنی دانا است 
سپتام زرتشتر اوستایی در پارسی امروزی زرتشت اسپنتمان نامیده می شود . او بر خلاف ادیان دیگر که هزاران سال پس از وی آمدند هرگز اداعاهای همچون پسر خدا - نور خدا و . . .نکرد . با اندیشه کردن در سروده های گات ها ما در می یابیم که او انسانی برجسته - دانا - خردمند - یکتا پرست و بی ادعا است . او تنها گمراهان را به راه نیک دعوت می کند و آنان را از راه خطا سرزنش می کند ولی هرگز آنان را به آتش جهنم و سربهای آتشین آخرت و زنجیرهای جهنم و دوزخ دهشتناک وعده نمی دهد . هرگز فرمان جهاد در راه خدا برای کشتار گمراهان را نمی دهد تا هر کجا کافری را دیدید او را بکشید . او تنها آموزه های خردمندانه و فیلسوفانه خود را در روزگاری به مردم منتقل می کند که به دلیل وسعت تاریخی اش زمانش بر همگان پوشیده است 
بستگان زرتشت
از روی گات ها متوجه می شویم که او از خویشاوندانش به نام خاندان اسپنتمان هیچداسب نام می برد . از دختر خردمندش پوروچیستا  به معنی پر بینش نام می برد و در جای دیگر از میدیوماه سپنتمان که گویا پسر عمویش است . در کتاب دساتیر زرتشت را به خاندان مه آبادیان که هزاران سال پیش از کیومرث پیشدادی است نسبت داده است . خود کیومرث به بیش از شش هزار سال پیش تعلق دارد 
یاران نزدیک زرتشت
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی ار پذیرفت . زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می رسد . فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند . گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد . خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند ( در ترکستان کنونی ) از یاران نزدیک زرتشت بودند . یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده اند
گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی می باشد . اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامی گفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند
گروه دوم ورزن می باشد که به کسانی گفته می شود که در حلقه قرار دارند . آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند . به آنان انجمنیان نیز گفته اند
گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده می شود . که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب می شدند . آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند
بدخواهان زرتشت
زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود . بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معبادی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز می باشد .  آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیسا ها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد . این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده می شدند . کوی از همان کی پارسی است ( مانند کی آرش - کی گشتاسب ) که شاه معنی میداده است . آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند 
کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند . از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است . زرتشت در سروده هایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند . جایی دگیر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بیگناه ریخته اند 
لهجه و زادگاه زرتشت  
دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است : گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است . این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است . زرتشت از خاندانهایی نام می برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است . در تمامی سروده های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می شود . وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ ( شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی . . . ) بوده است . گفتگوی ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است . شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است 
اما در این میان گروهی با استناد به متن اوستا که از رغه یاد شده است وی را از آذربایجان می دانند . منجمله ارباب کیخسرو شاهرخ . رغه به احتمالی همان مراغه کنونی در آذربایجان است . در فصل بیستم بندهش زرتشت را از حوالی رود ارس ( شمال آذربایجان ) و مادرش را از رغه یا مراغه معرفی میکند . این دسته پدر زرتشت را پورشاسب می دانند و مادرش را دغدو می خوانند . دغدو واژه ای اوستایی ( دغدوا ) است که به معنی دختر پاک و نجیب است . زرتشت در سن سی سالگی در بالای کوه سبلان در آذربایجان به پیامبری برگزیده شد و سپس شهرها را یکی پس از دیگری برای گسترش دینش طی کرد . زاد روز اشو زرتشت در ششم فروردین ماه می باشد که امروزه بسیاری از ایرانیان آن را احترام و جشن می گیرند . در همان روز به گفته اوستا پدرش پوشاسب به شادی و جاودانگی فرزندش درختی کاشت . این سنت از دیرباز در نزد ایرانیان بوده و امروزه نیز در برخی نقاط ایران پابرجاست . نوع درخت معمولا گردو یا بادام یا سرو یا کاج می باشد احترام به طبیعت برای آنکه با افزودن یک فرزند ممکن است طبیعت نیز آلوده شود پدر و مادر ایرانی همیشه برای حفظ منابع طبیعی درختی را با بدنیا آوردن فرزندشان می کاشتند . فردوسی بزرگ زاده شدن زرتشت را چنان مهم دانسته است که زادروز وی را همچون پدیدار شدن درختی می داند که شاخه و برگ آن را خرد و دانش و اندرز فرا گرفته است . وی را نابود کنند اهریمن و بنیان گذار یکتاپرستی جهان میداند و میگوید پس از وی آتش پرستی از میان می رود و آتش تنها نور اهورامزدا و روشنایی مقدس قدرت او می گردد  
چو یک چند گاهی بر آمد برین         درختی پدید آمد اندر زمین
از ایوان گشتاسپ تا پیش کاخ       درختی گشن بیخ بسیار شاخ
همه برگ او پند و بارش خرد            کسی جز چون او بر خورد کی مرد
خجسته پی و نام او زردهشت       که اهریمن بد کنش را بکشت
به شاه جهان گفت که پیغمبرم      تو را سوی یزدان همی رهبرم
بیاموز آئین و دین بهی      که بی دین همی خوب نه آید شهی
دین بهی چیست ؟
دین که به اشتباه از ریشه تازی خوانده می شود از ریشه پهلوی دن و دینه گرفته شده است . که در معنی می شود وجدان و شرف انسان است در زبان پهلوی . ولی اعراب این واژه را از ما گرفتند و جمع ادیان را ساختند و دیانت را نیز به آن افزودند . در واژه نامه پهلوی استاد بهرام فره وشی دین به معنی گسترده یعنی کیش و خصایص روحی و تشخیص معنوی وجدان و ندای درونی انسانهاست . که یکی از قوای پنجگانه نیروی باطنی انسان می باشد. پس وجدان است که مستقل از عالم جسمانی فنا ناپذیر است و آن را آغاز و پایانی نیست . این نیرو در انسان را خداوند به ودیعه گذاشته تا نیکی و بدی را تشخیص دهیم . اگر انسان به ندای درونی خویش به نیکی عمل کند راه راست را دنبال کرده است و زرتشت بزرگ ترین و جاودانه ترین سخنش این است که راه در جهان یکی است و آنهم راستی است . اگر به ندای منفی گوش فرا دهد به نیرو درونی یا همان دین آسیبی نخواهد رسید ولی در روز آخرت دین به صورت فرشته خوب و دختری زیبا ظاهر میشود وگرنه به سان زنی پتیاره و هرزه نمایان می شود . دین بهی نیز از واژه پهلوی دن ای وه گرفته شده است که بزرگان جهان و مورخین و موبدان بزرگ آن را به دین بهی یا همان دین زرتشتی معنی کرده اند . از این روی دین بهی نامیده می شود که سخنان و آموزه هایش تا ابد برای بشریت قابل اجراست و رمز تمامی بشریت در انسانیت و کردار نیک - گفتار نیک و پندار نیک نهفته است  
واژه حضرت برای زرتشت درست نیست 
حضرت واژه ای تازی است که برای پیام آور سرزمینهای بزرگ آریایی پسندیده نیست زیرا اشو خود به معنی مقدس و روحانی است که پیشوند زرتشت اسپنتمان است . واژه اشو زیباترین واژه برای او است که بارها در اوستا بر آن تاکید شده . در اوستا این لقب از جانب اهورامزدا به وی داده شده است و هیچ مقامی بالاتر از وی در جهان نمی باشد 
زمان ظهور اشو زرتشت
زمان ظهور پیامبر آریایی تا کنون بر هیچ کس روشن نیست و هر مورخ و خاورشناسی دیدگاهی برای خود دارد . آنچه بیش از همه مورد تاکید است بین سه هزار و پانصد سال تا پنج هزار و پانصد سال می باشد . تقویم دینی زرتشتیان نیز به هزار و هفتصد و سی و هشت سال پیش از میلاد تهیه شده است  . روز تولد ایشان ششم فرودین است که این روز هزاران سال است که در ایران گرامی داشته می شود .
پليني يا پلينيوس بزرگ رومي
وی از مورخين مشهور يونان است زمان زايش زرتشت را قبل از حضرت موسي خوانده است
ويل دورانت تاريخ نگار امريکايي
زمان زرتشت به گفته یونانیان به بیش از پنجهزار سال پیش می رسد . بروسوس بابلی زمان زرتشت را به دو هزار سال پیش از میلاد می داند . اخيرا طبق نظريه اي زمان زرتشت را به هزار تا ششصد قبل از ميلاد نسبت داده اند . اين نظريه زماني به اثبات خواهد رسيد که ويشتاسب که باشد زیرا ویشتاسب کیانی بیش از چهار هزار سال پیش فرمانروایی میکرده است ولی ویشتاسب پدر داریوش بزرگ دوهزار و ششصد سال پیش 
فرهنگ پارسي عميد
نخستين پيام آور صلح و خرد و انديشه جهان که تاريخ زيستن او را از حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تا هزار و سیصد و هفتاد و پنج قبل از ميلاد تخمين زده اند که هنوز هيچ تاريخ شناسي نتواسته است از زمان او آگاهي پيدا کند . او ايرانيان را به پرستش خدا يگانه دعوت کرد . نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو . که گفته اند يکي از دلايل بوجود آمدن بزرگترين امپراتوري تاريخ در زمان شاهنشاهي هخامنشيان گرويدند پادشاهان آن زمان به دين زرتشتي بوده است
پروفسور شيلر و مسيو ديمارگان فرانسوي
آنان از باستانشناسان فرانسوي هستند در حفرياتي که از شوش - بابل - نينوا بدست اورده اند و به خط ميخي نوشته شده است زمان زرتشت را به هفت هزار الي هشت هزار سال پيش از ميلاد تخمين زده اند و پادشاهان آنجا را زرتشتي خوانده است
سوئيداس يوناني
که از مورخين يونان است و در سال نهصد و هفتاد ميلادي بسر ميبرده زمان زرتشت که از او به عنوان داناي پارس و ماد نام برده را به پنج هزار سال پيش از جنگ ترويا ميداند
هرمدروس
از شاگردان ارشد افلاطون - زرتشت را به بيش از پنج هزار سال قبل از شروع جنگ "ترويا" ناميده است
ارسطو
ساير مورخين يوناني از وي سنديت گرفته اند . او از شاگردان افلاطون بود و دوست و مربي اسکندر . وی در سال سیصد و هشتاد و چهار پيش از ميلاد تولد يافت و زمان ظهور اشو زرتشت را نه هزار و ششصد سال قبل از مسيح مي داند     
در گذشت زرتشت 
درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است . گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد . لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترکهای تورانی کشته می شود 
بزرگان جهان درباره اشو زرتشت چه می گویند
دکتر ویت نی
مذهب زرتشتی در یکی از اقوام برترکره ارض متنعم شده است . آنکس که از حیث مراتب فیلسوفانه و روحانی و جسمانی و پاکی صوری و معنوی دعوی اصالت نجابتش محل توجه است مذهبش زرتشتی است
 
پرفسور دکتر گیگر
به راستی هیچ قومی از اقوام باستانی خاور زمین قدرت حفظ و صحت کیش خویش را مانند زرتشتیان نداشته اند و این خود از تاثیر حقیقت این مذهب است که در عین حقیقت بدون نقصانی در اصول باقی مانده است . در همه تفتیشاتی که در طول زندگی کرده ام هیچ آیینی و قومی را مانند زرتشتیان در یکتاپرستی - خداشناسی - آزاد منشی - پاکی و حقیقت ندیده ام . چه خوشبخت است قومی که این آیننشان است
 
نيچه- فیلسوف آلمانی
زردشت بزرگترين پيامبر هوشمند و تيزهوشي است كه پايه‌هاي گسترده انديشه سازنده و مردميش تاكنون براي باختر استوارترين ستون زندگي بوده است. انديشه زردشت آموزشهاي بزرگي براي نيك زندگي كردن، نيك در پيوند بودن، نيك‌‌رفتار داشتن ونيك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهي به ديگران است. او هيچگاه در هيچ سخنش از به كاربردن پي‌درپي «راستي و درستي‌ خودداري نكرده وپيوسته همه مردم را بدين سو خوانده است. در سخن زردشت، شكوهي يافت ميشود كه در كمتر سخني ميتوان يافت
.
پرفسورهرتسفيلد
پشتكار و كوششهاي خستگي‌ناپذير، از فروزه‌هاي درخشان ايرانيان مي‌باشد كه برپايه راستي و درستي استوار شده است كه همه آنها پرتوي از آيين شكوهمند و پرفروغ زردشت است
پروفسور ميه
فروزه‌هاي ايرانيان باستان ستايش آميزند. ولي بايد دانست كه انگيزه‌ آنها ، آموزشهاي نيك خواهانه و مردمي زردشت ميباشد

زردشت از منشي والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نمايد وآنها را به سوي خود و آفريدگار مهربان و نيك خواهش بكشاند
التهيم
سروده‌هايي به اين ژرفنايي واستادي و با رواني بي‌همانند دراين دوران تنها از كساني برميآيد كه نيك پرورش يافته باشند و از خانوادة‌ نژاده‌اي باشند كه از آموزش و پرورش نيك برخوردار باشند. سرودهاي زرتشت از يك مايه بنيادين بينشمندي و ادبي كم مانند بهره‌ور است كه با دوران هند و اروپايي پيوندي ناگسستني دارند. بي پروا ميتوان گفت كه درونمايه گاتها از يك گفتار جهان برين برخوردار است كه به انديشه اين مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جاي گرفته است. زرتشت انديشمندي يكتا و بي‌همتا و درشناسايي و روشن‌نگري بسيار برجسته و والا بود. از اين رو پيشواي بي چون وچراي كساني شد كه با ژرف‌بيني و ژرف نگري به جهان نگريستند و پايه‌گزار بينشمندي شدند
 
جكسون
بودا و كنفوسيوس و سقراط كه جويندگان نور و فروغ و روشنايي بودند. از پايه‌هايي بلند و سركشيده برخوردار بودند، ولي بايد پذيرفت كه زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بي گمان يكي از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار ميآيد
 
گوته
دانشمند بلند آوازه آلماني، سخت فريفته گفتار و سروده‌هاي زرتشت بود و اورا مردي بسيار بزرگ و نوشته‌هايش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندي به شمار ميآورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود ديده است. او در همه جا از كسي نام مي‌برد كه هماره درانديشه خوشبختي و آسايش مردم بوده است و جز راستي و پاكدلي سخن نگفته است
 
وتين آمريكايي
زردشت از همه نگرها ستودني است، بيگمان مسيح پيرو او بوده واز انديشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نيك –گفتار نيك- كردار نيك، پايه و بنياد همه دينها ست و هيچ خردمندي نتوانسته است چيزي بر آن بيفزايد
توماس هايد
اين نويسنده بزرگ انگليسي درباره زرتشت مي گويد: كه در آن منش او را سخت مي‌ستايد و اورا انديشمندي بزرگ به شمار ميآورد. او مينويسد كه خداوند زرتشت را براي مردم ايران برگزيد، زيرا ايرانيان از يك آگاهي بزرگي درباره خداوند برخوردار بودند. اين مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندي چون زردشت بودند
 
هومباخ
درگاتها اين سروده‌ي باشكوه زردشت، يك آفريدگار يافت ميشود كه اهورامزداي نيك خواه و خيرانديش است. آموزش هاي او برترين آموزشهاي نيك و برجسته درراه يك زندگي پاك و آراسته و درست و شايسته است كه بازده‌هاي درخشان آن نيك آشكار ميباشد . اورا ميتوان يك استاد مهر و پاكدلي خواند كه جز درراه راستي و درستي گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختي مردمان روي زمين را نخواست
پرفسور جان هینلز
دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسانها و حقوق بشر در جهان خواند
 
پرفسور هانري ماسه - رنه گروسه
زرتشت اولين شخصي است که پايه هاي يکتا پرستي را در جهان بنيان نهاد
دکتر هاگ
زرتشتیان مقام زن و مرد را برابر دانسته اند . رسومات دینی زنان و مردان برابر است . مراسم تدفین مردگان برای زن و مرد فرقی ندارد 
خانم فرانسیس پاورکاب
من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد و چنین آموزه هایی را برای ما به جای گذاشته که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهمگون نبودن با شرایط امروز و همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل میدهد اگر وی نیامده بود به راستی امروزه جامعه بشریت چه حالی داشت و در چه شکلی زندگی میکرد 
برخی پند ها و آموزهای اشو زرتشت اسپنتمان :
خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد  ( زرتشت - اشتودگات – یسنای 43)
انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند . ( زرتشت – یسنای 30 )
بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی . نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست . ( زرتشت – یسنای  30  و 31 – بند 11 - 10 )
 وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است . ( زرتشت – یسنای 34 – بند 14 )
 هر کس باید بیاندیشد که کیست ؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند ؟ ( زرتشت – یسنای 43 – بند 7 )
خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است . ( زرتشت – یسنای 43 – بند 6 )  
کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند . ( زرتشت – یسنای 45 – بند 5 )  
انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است . ( زرتشت – یسنای 46 – بند 6 )
  انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست . ( یسنای 48 – بند 4 )  
بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند . ( زرتشت – یسنای 51 – بند 15 )
 همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار . ( زرتشت - یسنای 53 – بند 3 ) 
 پرتوهای اهورامزدا از دیدگان زرتشت
اشا = راستی
وهومنه = منش نیک
خشتر = شهریاری
آرمئیتی = درست اندیشی
سپنت مینو = مینوی فزاینده
دئنا = دین
گو = جهان زنده
اشی = پاداش
خرتو = خرد و شعور 
امرتات = جاودانگی
هئروتات = رسایی
مانثر = پیام
آثر = آتش
چستی = دانش
سروش = نیوشایی
اتیوتی = تندرستی
توشی = توش و توانایی
گوش ارون = جهان روان
گوش تشن = ساخت جهان 
فسرتو = خرسندی و مژردک و آمرزش
 نام ها و صفات اهورامزدا ( از آیات اورمزدیشت ) :
کسی که گله و رمه بسیار برای انسان آفرید
کسی که بر همه چیز تواناست
بهترین راستی
ظاهر کننده تمام نعمتها
کسی که پایان همه خردها ست
دانای دانایان
مقدس و اهورا
کسی که دست خصومت بر او نمی رسد
مغلوب ناشدنی
کسی که همه پاداشها را در خاطر نگه می دارد
کسی که همه را نگهبان است
کسی که همه را درمان بخش است
او پاسبان و چاره بخش و شهریار و پرورش دهنده و دادگر است
او آفریدگار همه چیز است . . .
 سه اصل زرتشت :
هومت = اندیشه
هوخت = گفتار
هورشت = کردار
 در راس این سه آموزه ایرانی اندیشه نیک است . تا تفکر درونی انسان نیک و انسانی نباشد گفتار و کردار هم نیک نخواهد شد . 
زرتشت از دو نیروی خیر و شر در زندگی ما انسان ها سخن میگوید :
انگره مینو = نیروی اهریمنی
سپنتا مینو = نیروی اهورایی
انگره مینو همان حوادث -  نیروی اهریمنی و نابرابری هایی است که در جهان می بینیم . شخصی در گوشه ای از دنیا در بالاترین امکانات به دنیا می آید . دیگری در گوشه ای دیگر از روی فقر و گرسنگی از دنیا می رود . یا جنایات و وقایع شیطای که در جهان اتفاق می افتد .
سپنتا مینو = نیروی اهورایی خداوند که در برابر انگره مینو قرار دارد و انسان ها باید توسط این نیرو بر انگره مینو چیره شوند . رفتار و منش و زندگی درست و نیک هر انسان پایه گذاری جهانی اهورایی همراه با صلح – خرد و شعور است که جنگ و کشتار و غارت و زشتی در آن جایی ندارد .
آزادی در انتخاب دین – برابری زن و مرد – بزرگترین مکتب انسان ساز بودن در جهان – ایجاد صلح و امنیت جهانی – دعوت به خرد و شعور و کسب دانش – اندیشیدن در هر امری قبل از انجام یا پذیرش آن – یکتا پرستی – پاداش و جزای اعمال در روز آخرت و پل چینوت ( پل صراط اسلام ) و . . . از جمله خصوصیات دین زرتشتی در جهان است .
از روز پیدایش زرتشت تا کنون سه منجی بایستی برای نجات بشریت ظهور کند :
·     اخشیت ارت
·     اخشیت نمه
·     استوت ارت ( سوشیانت )
زرتشت بر این باور بوده است که هر کدام از این سه تن در هر هزار سال یک بار ظهور میکند . پس اگر سه هزار و چهار صد سال عمر زرتشت باشد پس آخرین منجی  یعنی سوشیانت در این هزاره ظهور خواهد کرد .
امشاسپندان = در گاتها این واژه وجود ندارد . ولی در یسن و ویسپرد آمده است . در معنی یعنی پیرو دین زرتشت . ولی امروزه آنرا به معنی فرشته در دین زرتشتی معنی کرده اند . برای مثال فرشته نگهبان آب آناهیتا است که یکی از امشاسپندان می باشد .

 نماز زرتشتیان
پنج بار نماز در شبانه روز می باشد :
هاونی : نماز بامداد
رپیتون : نماز نیمروز تا سه بعد از ظهر
ازیرین : نماز سه بعد از ظهر تا فرو رفتن آفتاب
ایویسروتریم : نماز غروب آفتاب تا نیمه شب
اوشهین : از نیمه شب تا برآمدن خورشید
 نماز را با خشنوتره اهورهه مزدا آغاز میکنند یعنی برای خشنودی خداوند .
نمازهای مشهور زرتشتی :
 اَشِم وَهو
اشم وهو هیشتیم استی اوشتااستی اوشتا اهمایی هیت اشایی وهیشتایی اشم . . .
راستی بهترین نیکی و خوشبختی است . خوشبختی برای کسی است که او راست باشد . . .
 یَتا اَهو
یتا اهو وئیریو رتوش اشات چیت هچا ونگهئوش دزدا مننگهور شیوتنم انگهه اوش مزدایی خشترم چا اهورایی آییم در گوبیو ددت استارم . . .
همانگونه که یک سرور جسمانی (مانند پادشاه) نیرومند است . همانگونه که یک سرور روحانی (مانند موبدان بزرگ) دارای صفات معنوی است پس بخشش فرشته بهمن از آن کسی است که برای خداوند گام بردارد و پاداش اهورامزدا برای کسانی است که بینوایان و درویشان را یاری رساند . . .
نماز بر تو ای اهورامزدا
خُشنوتَره اَهورِهه مَزدا . خشنود میکنم خداوند را با شکستن و خوار کردن روح خبیث تیره دلی و زشت کرداری و با نیکوکاری بر مردم تو را خشنود می سازم . همی ستایم و ارجمند سازم نیک گفتاران و نیک کرداران و نیک اندیشان را . ترک میکنم بد اندیشی – بد گفتاری و بد کرداری را . بخشش خداوند از آن کسی است که تنها برای رضای خدا گام بر میدارد .
 آثر - آگر - آذر - آتش نور و روشنایی اهورامزدا است که مظهر قدرت اللهی و منبع حیات تمام جانداران است و همچنین مظهر پاکی در جهان است . از این روی زرتشت آتش را نشان دین خود قرار می دهد و از آن به عنوان نور اللهی و قدرت اهورامزدا معرفی میکند .  از روی دیگر چون مکتب میترائیزم بنیان گذار مکتبهای فکری جهان در ایران ظهور کرده است و او نیز باور خاصی به خورشید و آتش داشته است به همین روی زرتشت پس از ظهورش میترائیزم را به کلی مردود نکرد و خورشید و آتش میترائیزم را از درجه خدایی به درجه نور و قدرت خداوند تنزل داد . با این کار عده ای از پیروان میترائیزم نیز به وی گرویدند . اهورامزدا را خدای دانا و بزرگ معرفی نمود .  بسیاری از میهن پرستان آگاه هنگام آغاز سخنانشان می گویند به نام خدای ایران . زیرا ریشه همه ادیان از ایران سرچشمه گرفته شده است و میترائیزم بنیان گذاری ایدئولوژی جهانی است که مرزهای اروپا را نیز درنوردید و هنوز در برخی کلیسا های باستانی اروپایی تندیس میترای ایرانی به همراه گاوی موجود می باشد .  
گذری بر تاریخچه اوستا
اوستا کتاب دینی زرتشتیان می باشد که از پنج قسمت تشکیل شده است .
یسنا : دارای 72 فصل که به زبان اوستایی نوشته شده است و شامل سخنان خود زرتشت می باشد که گاتها نام دارد .
ویسپرد : که در ستایش بهترین نوع مخلوقات و ایزدان گفته شده است .
یشتها : دارای بیست و یک قسمت است و مطالب دینی را آورده است .
خرده اوستا : شامل نمازها و نیایش ها است که در زمان شاپور دوم نوشته شده است .
وندیداد : دارای 22 فصل است که برای دوری جستن از افراد اهریمن صفت نوشته شده است .

کل اوستا شامل این چهار موضوع می باشد :
تاریخ پهلوانی ایران ( پیشدادیان - کیانیان - ساسانیان . . . )  - جغرافیای تاریخ اقوام ایران ( شهرها و روستاها و تیره های ایران و غیر ایرانی منطقه خاورمیانه )  -
بنیاد اجتماعی و اقتصاد خانواده ایرانی  - دین - فلسفه و اخلاق

اوستا در زمان اسکندر گجستک 
در زمان شاهنشاهی اشکانیان
پس از اینکه دودمان و سلطنت بیگانگان ( سلوکیان یونانی ) پس از حدود یک قرن توسط پارتیان یا شاهنشاهی اشکانیان درهم کوبیده شد و دوباره فرهنگ ایرانی حکمران سرزمینهای ایران گشت یکی از شاهان دیندار و پیرو آیین زرتشت آن سلسله به نام ولخش دستور داد تا به هر نحوی که شده قطعات پراکنده اوستا جمع آوری گردد . عده ای از روحانیون زرتشتی که مقادیر قابل توجهی از کتاب را از بر داشتند آنها را مکتوب کردند و هیاتی کارشناس مامور جمع آوری این کتاب مقدس نمودند .
در زمان شاهنشاهی ساسانیان
پس از اشکانیان ساسانیان راه آنان را ادامه دادند و اردشیر بابکان که در سالهای 224 میلادی شهریاری می نموده است دستور گردآوری کامل اوستا را صادر نمود . بعد از او پسرش اردشیر که در سالهای 242 تا 272 میلادی شهریاری می نموده است دانشمندان وروحانیون را عازم هند و یونان نمود تا آنچه که توسط اوستا به کشورهای دیگر صادر شده بود و جزئی از فرهنگ آنان شده بود را گرد آوری کنند و به سرزمین مادری اش بازگرداند . اوستای ساسانی در واقع حکم دائره المعارف بزرگی داشته است که شامل اساطیر - تاریخ - شعر - قصق و امثال - مباحثی پیرامون ستاره شناسی - پزشکی - علوم طبیعی - فقه - فلسفه و مسائل دیگر بوده است که بعد از گذشت سالیان دراز - از حاصل دسترنج و تجربه و شاهان و مردان بزرگ تاریخ و همچنین تعالیم اشو زرتشت بدست آمده بود .
در زمان تازیان
بعد از گذشت ناملایمات تاریخی ایران و جبران نمودن و جمع اوری اوستا بار دیگر حادثه تلخ دیگری بر ایران وارد شد . هنوز ضایعات وحشی گری های اسکندر ملعون کاملا از میان نرفته بود که قومی وحشی تر از مقدونیان و مغولان به ایران حمله کردند و اینان تازیان بیابانگرد و شتر سوار عرب بودند که با تمدن و فرهنگ خویی نداشتند . تعصب دینی آنان بر آن عیده استوار شده بود که جز قران و سنت همه علوم و معارف و ادبیات دیگر بیهوده است . به همین مناسبت بعد از یورش وحشیانه شان کتابخانه های ایران منجمله کتابخانه بزرگ کسروی سوخته شد و نسخه های منحصر به فرد کتب فراوانی که حاصل قرنها مطالعه و تجربه بود همراه با آثار و بناهی تاریخی ایران مهندم گشت . بویژه هرگاه نام و نشانی از کتب اوستایی می یافتند آنجا را به آتش میکشیدند و با خاک یکسان مینمودند . سرگذشت اوستا بعد از اسلام بسیار تاریک است . در آن دوران سیه جهل و نادانی و توحش اعراب روحانیون ایرانی برای حفظ اوستا آنرا میان خود تقسیم نمودند تا هر کدام قسمتی از آن را از بر داشته باشند و نسل اندر نسل آنرا به بازماندگان بیاموزانند . پس از قرن اول که ایران زمین مسکن اهریمنان تازی گشت عده ای از ایرانیان ترک وطن نمودند و به سوی هند رهسپار گشتند .
در زمان خلیفه های اسلامی
اما در روزگار عباسیان نهضت بسیار شگفتی در رستاخیز آیین زرتشتی بر پا گشت . در این رستاخیز عظیم مردی بلند همت و دانشمندی زرتشتی به نام " آذرفرنبغ " که در روزگار مامون و در سالهای 218 تا 198 زندگی میکرده به گرد آوری و تهیه و تدوین دینکرد پرداخت و تمدن ایرانی را دوباره زنده کرد . او در بغداد زندگی میکرد و از دانشمندان به نام زمان خود بود . در کتاب سوم دینکرد فصل 420 بند چهارم آمده است آذر فرنبغ نخستین کسی است که به گردآوری و تدوین و تالیف مجلدات دینکرد پرداخت . وی تبارش به آذرپاد - پسر مهراسپند میرسیده است . ولی روزگار بار دگر تغییر میکند و زرتشتیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و متعصبان عرب علاوه بر تعرضاتی که به جان و مال و آنان میکنند بار دگرکتابهای دینی ایرانیان را از بین بردند . که این موارد در بخشهای واپسین کتاب سوم دینکرد به روشنی آمده است . در همان سالها نهضت جاودانه خرمدینان ( بابک ) جان گرفت و 22 سال دست اهریمنان تازی را از ایران کوتاه کردند و در نهایت تمام سرداران و زن و فرزندش کشته شدند و خودش به دست ضحاکان تازی تکه تکه شد . در همان زمان مازیار شاهزاده ساسانی که دودمان و تاریخ کشورش توسط اعراب نابود شده بود دست به قیامی برای نابودی فرهنگ عرب از ایران زد و حکوتی را برای خود در شمال ایران تشکیل داد ولی در نهایت به دست تازیان کشته شد . نهضتهای دیگری مانند ابومسلم که هشت سال به سول انجامید و یا مبارزات سنباد که هفتاد روز بود و یا قیام استاذسیس که یکسال به طول انجامید یا مبارزات هاشم پسر حکیم ( مقنع ) که چهارده سال مبارزه کردند میتوان نام برد . پس از اعمال هارون الرشید نسبت به ایرانیان و قتل عام آنان که حامی از عقده حقارتش بوده - بار دگر زرتشتیان و ایرانیان اصیل در زمان مامون ( آغاز سده سوم هجری تا سی سال پس از آن) فرهنگ و کلام زرتشتی در میان توده مردم شکوفا گشت و مامون زیاد با آن مخافت نکرد ولی پس از مامون کم کم مسلمانان و دستگاه خلافت متوجه عمق این جنبش شدند و مشاهده کردند که در مدت کوتاهی کتابهای زیادی از دین بهی و تاریخ ایران تهیه گردیده است و چون منطقی با آن نمی توانستند مبارزه کنند با کشتار و قهر مبازره را آغاز کردند . بهدینان ایرانی را تعقیب کردند و به قتل رساندند و آثار آنان را مهندم گرداندند . که نمونه ای کوچک آن قتل عام زنان و کودکان کازرون و شیراز در سده پنجم هجری در زمان شیخ ابواسحاق کازرونی میتوان نام برد که یکی از کشتارهای فجیح زمان نام گرفت .
در کل اوستایی موجود بخش بسیار کمی از کتاب اصلی زرتشتیان می باشد و در تجاوزهای متعدد کشورهای منطقه به ایران صدمات بسیاری دیده است و بخش عظیم آن از بین رفته است ولی با این حال پنج پخشی که در بالا ذکر شد هنوز باقی است و مورد استفاده می باشد . تاریخ اوستا بر هیچ کس مخشص نیست ولی بیش از 3000 سال می باشد . اولین نویسنده آن هم بر مشخص نیست و به مرور زمان توسط موبدان بزرگ از سخنان زرتشت گردآوری شده و نوشته گردیده است . از دیدگاه برتری مطالب دینی زرتشتیان گاتها به نظر می رسد بر اوستا ارجهیت داشته باشد .
برگرفته از سایتariarman